
اختلال دو قطبی در کودکان چیست
اختلالات روانی در سنین کودکی میتوانند تأثیرات عمیق و گستردهای بر رشد و آینده فرزندان داشته باشند. یکی از چالشبرانگیزترین این اختلالات، اختلال دوقطبی است که گاه با نام اختلال شیدایی-افسردگی نیز شناخته میشود. این اختلال در کودکان، سیر پیچیدهتر و حساستری دارد و ممکن است با بیقراری، پرخاشگری، تغییرات ناگهانی خلق و خو و دشواری در تمرکز همراه شود. در کنار این موضوع، درمانهای رفتاری – بهویژه روشهای گوناگون در حوزه رواندرمانی شناختی-رفتاری یا CBT – نیز از جمله راهکارهای مهم و مؤثری هستند که میتوانند بهبود وضعیت کودکان دچار اضطراب یا سایر اختلالات روانی را تسهیل کنند. در این مطلب، ابتدا به اختلال دوقطبی در کودکان، علائم، روشهای تشخیص و درمانهای دارویی و خانگی آن میپردازیم، سپس تکنیکهای مؤثر درمان شناختی-رفتاری (CBT) در زمینه اضطراب و نحوه بهکارگیری آنها را بررسی خواهیم کرد. امید است این نوشته بتواند شما را در شناخت بهتر نشانهها و راهکارهای بهبود اختلالات روانی فرزندتان یاری کند.
اختلال دوقطبی در کودکان
اختلال دوقطبی در کودکان میتواند خود را با الگوهایی متفاوت از بزرگسالان نشان دهد. کودکی که دچار این اختلال است، ممکن است در مقایسه با همسالانش، فراز و نشیبهای شدیدتری در خلق و خو و هیجانات تجربه کند. این تغییرات خلقی میتوانند شامل دورههای شیدایی (مانیا) و دورههای افسردگی باشند یا حالات ترکیبی از هر دو نوع را به همراه آورند. برای آشنایی بهتر با این وضعیت، در ادامه به برخی نشانههای بارز اختلال دوقطبی در کودکان اشاره میشود.
-
تغییرات ناگهانی خلق و خو
-
کودکان مبتلا به اختلال دوقطبی ممکن است در یک لحظه احساس شادمانی کنند و چند دقیقه بعد دچار پرخاشگری یا اندوه شوند. این نوسانات سریع گاه میتواند منجر به سردرگمی والدین و اطرافیان شود.
-
پرخاشگری و بیقراری
-
در دورههای شیدایی، کودک ممکن است انرژی بالایی داشته باشد و بیش از حد معمول دیگران را درگیر هیجانات خود کند. همچنین رفتارهای تکانشی، پرخاشگری و بیقراریهای مکرر میتواند بخشی از این دوره باشد.
-
مشکلات تمرکز و حافظه
-
در برخی موارد، کودکان مبتلا به اختلال دوقطبی در تمرکز و توجه کافی برای انجام تکالیف روزمره یا فعالیتهای مدرسه دچار مشکل میشوند. این مسئله برای والدین و معلمان میتواند نشانه آشکاری از وجود یک اختلال روانی باشد.
-
اختلال در خواب و اشتها
-
در دورههای شیدایی، برخی کودکان انرژی بالایی دارند و کمتر میخوابند، در حالی که در دورههای افسردگی ممکن است ساعتهای بسیاری در رختخواب بمانند. از سوی دیگر، کاهش یا افزایش شدید اشتها نیز میتواند بخشی از علائم این اختلال باشد.
تشخیص اختلال دوقطبی در کودکان
تشخیص اختلال دوقطبی در کودکان، با توجه به حساسیت دوران رشد و همپوشانی با سایر مشکلات رفتاری، چالشبرانگیز است. روانپزشکان و روانشناسان معمولاً از روشهای چندجانبه تشخیصی استفاده میکنند:
-
مصاحبه بالینی
-
معمولاً روانپزشک یا روانشناس با والدین و خود کودک مصاحبه میکند تا اطلاعات دقیقی در خصوص سوابق خانوادگی، وضعیت تحصیلی و رفتارهای فعلی فرزند به دست آورد.
-
بررسی سابقه خانوادگی
-
توجه به این نکته که اختلال دوقطبی میتواند ریشههای ژنتیکی داشته باشد، امری مهم است. متخصصان اغلب در مورد وجود سابقه این اختلال در اقوام درجه یک کودک پرسوجو میکنند.
-
مقایسه با سایر اختلالات
-
بسیاری از علائم اختلال دوقطبی میتواند با اختلالات دیگری مانند بیشفعالی، نقص توجه یا اختلال سلوک اشتباه گرفته شود. بنابراین متخصص به دنبال علائم شاخصی است که بتواند اختلال دوقطبی را از مشکلات دیگر تمیز دهد.
روشهای درمانی اختلال دوقطبی در کودکان
درمان اختلال دوقطبی در کودکان معمولاً رویکردی چندجانبه است که ترکیبی از دارو درمانی، رواندرمانی و مداخلات خانگی را شامل میشود.
-
دارو درمانی
-
بر اساس تشخیص متخصص، داروهایی همچون تثبیتکنندههای خلق (مانند برخی ترکیبات لیتیوم یا داروهای مشابه)، داروهای ضد روانپریشی یا حتی داروهای ضد افسردگی ممکن است به کودکان تجویز شوند. این داروها با دوز و نظارت دقیق پزشک مصرف میشوند و نقش مؤثری در کنترل نوسانات خلقی دارند.
-
رواندرمانی
-
رواندرمانی در کودکان مبتلا به اختلال دوقطبی غالباً شامل رواندرمانی شناختی-رفتاری (CBT)، خانوادهدرمانی و آموزش مدیریت خلق برای والدین است. این روشها به کودک و والدین کمک میکند الگوهای رفتاری و فکری زیانبار را شناسایی کنند و پاسخهای موثرتری به نوسانات خلقی داشته باشند.
-
مداخلات خانگی و حمایت والدین
-
والدین میتوانند با کمک روند منظم خواب و بیداری، کاهش استرسهای خانوادگی و مهیا کردن محیطی آرام، نقش کلیدی در پیشبرد درمان داشته باشند. کاهش درگیریها، افزایش فعالیتهای تفریحی و مدیریت انتظارات تحصیلی نیز از جمله عوامل مهم در این زمینه است.
-
مداخلات مکمل
-
برخی روشهای ساده ولی مؤثر همچون ورزش و فعالیت بدنی منظم، مدیتیشن، یوگا یا تمرینهای آرامسازی ذهن میتوانند به بهبود وضعیت کودکان کمک کنند. این تکنیکها ضمن کاهش اضطراب و استرس، به ثبات عاطفی و عملکرد بهتر کودک نیز منجر میشوند.
عوارض عدم درمان اختلال دوقطبی در کودکان
اختلال دوقطبی در کودکان تاکنون ممکن است از نظر بسیاری از والدین ناشناخته باشد. با این حال، عدم تشخیص و درمان بهموقع میتواند عوارض قابلتوجهی داشته باشد:
• افت تحصیلی: بیثباتی هیجانی و خلقی میتواند تمرکز و انگیزه کودک را مختل کند و در نتیجه بر عملکرد تحصیلی اثر منفی بگذارد.
• مشکلات اجتماعی: کودک ممکن است در برقراری ارتباط با دوستان دچار مشکل شود و بهتدریج از فعالیتهای گروهی کنار بکشد.
• افزایش تنش در خانواده: رفتارهای تکانشی، زودرنجی یا افسردگیهای مستمر، فضای صمیمی خانه را مختل میسازد و گاه بر سلامت روان سایر اعضای خانواده هم تأثیر میگذارد.
• تشدید خطر خودآسیبرسانی: در موارد شدید، خطر خودکشی و خودآسیبرسانی بهویژه در دورههای افسردگی وجود دارد.
پیشگیری و کاهش خطر ابتلا به اختلال دوقطبی در کودکان
پیشگیری از اختلال دوقطبی ممکن است بهطور کامل امکانپذیر نباشد، اما میتوان با شناسایی زودهنگام علائم، از عوارض جدی آن جلوگیری کرد:
• شناخت والدین نسبت به علائم اولیه: والدین با داشتن اطلاعات کافی درباره نشانههای رفتاری میتوانند هرچه سریعتر برای ارزیابی روانشناختی فرزندشان اقدام کنند.
• داشتن محیط خانوادگی و آموزشی مناسب: ایجاد حس امنیت و ثبات در خانه و مدرسه بخشی ضروری برای حفظ ثبات روانی است.
• مدیریت استرس: استرس زیاد میتواند هر اختلالی را تشدید کند. عضو خانوادهای که از حمایت عاطفی و روانی برخوردار باشد، کمتر در معرض بروز علائم شدید قرار میگیرد.
نقش مهم درمان شناختی-رفتاری (CBT) در کنار سایر رویکردها
علاوه بر جنبههای دارویی و رواندرمانی تخصصی برای اختلال دوقطبی، درمان شناختی-رفتاری یا CBT جایگاه ویژهای در مدیریت طیف گوناگونی از مشکلات روانی دارد. روش CBT نه تنها برای اختلال دوقطبی مفید است، بلکه در درمان طیف وسیعی از اختلالات اضطرابی، افسردگی و چالشهای سلامت روان به کار میرود.
در زمینه اختلال دوقطبی، CBT میتواند به کودک و خانوادهاش بیاموزد که چگونه افکار منفی یا تحریفهای شناختی را شناسایی و تعدیل کنند و پاسخهای رفتاری مناسبتری در زمان بروز هیجانات شدید داشته باشند. همچنین این رویکرد به والدین ابزارهایی میدهد تا وضعیت فرزندشان را مدیریت کنند و سیر تغییرات رفتاری او را تحت نظر داشته باشند.
درمان شناختی-رفتاری برای اضطراب: راهی اثربخش
اضطراب از جمله شایعترین اختلالات روانی در کودکان و نوجوانان است که گاه همزمان با اختلال دوقطبی یا سایر مشکلات روانشناختی ظاهر میشود. روش CBT با در اختیار گذاشتن تکنیکهای گوناگون کمک میکند تا والدین و کودک شیوه رویارویی با اضطراب را فرا بگیرند و آن را بهمرور تحت کنترل درآورند. در ادامه به مهمترین تکنیکهای این رویکرد اشاره شده است.
-
تنفس آرام
-
این تکنیک در نگاه اول بسیار ساده به نظر میرسد؛ اما وقتی کودک یاد میگیرد در مواجهه با افکار استرسزا یا حملات اضطراب، دم و بازدم عمیق و آهسته داشته باشد، میتواند بر نشانههای جسمی و روانی اضطراب غلبه کند. مطمئناً برای رسیدن به تسلط لازم، نیاز به تمرین روزانه و هدایتگر خوب (والد یا درمانگر) وجود دارد.
-
تکنیکهای مواجهه کنترلشده
-
در این تمرینات، درمانگر بهتدریج کودک را با موقعیتهایی مواجه میسازد که پیشتر باعث نگرانی شدید یا اضطراب در او میشد. این کار بهصورت گامبهگام صورت میگیرد تا تحمل کودک افزایش یابد و یاد بگیرد که «بدترین» ترسها معمولاً آنقدر که فکر میکرده نگرانکننده نیستند.
-
تجسم هدایتشده
-
در تجسم هدایتشده، درمانگر از فرد میخواهد صحنهای آرامشبخش یا احساسی مطبوع را در ذهنش بسازد. این صحنه میتواند یک منظره طبیعی زیبا باشـد. سپس به او آموزش داده میشود تا وقتی احساس اضطراب یا ترس میکند، ضمن تنفس منظم و آرام، این تصویر آرامکننده را به ذهن آورد و احساس امنیت نماید.
-
کشف تحریفهای شناختی
-
کودکان نیز مانند بزرگسالان ممکن است دچار دیدگاههای منفی شدتیافته شوند. برای نمونه یکی از تحریفات شایع، «تعمیم بیش از حد» است که در آن اگر کودک در یک آزمون امتیاز خوبی نگیرد، آن را به کل توانایی خود نسبت میدهد («من همیشه در همه چیز بد هستم»). در CBT، کودک یاد میگیرد این تحریف را شناسایی و سپس اصلاح کند.
-
بازسازی شناختی
-
بازسازی شناختی که با عنوان «چارچوببندی مجدد» هم شناخته میشود، تکنیکی است که به فرد کمک میکند الگوهای فکری منفی یا ناکارآمد را به افکار واقعبینانهتر تبدیل کند. برای یک کودک مضطرب، تشویق به یافتن شواهد تأییدکننده یا ردکنندهی افکار منفی، نهایتاً باعث میشود از بزرگنمایی مشکلات فاصله بگیرد.
-
مواجهه دروننگر
-
این روش برای کاهش اضطراب کودکان در مواجهه با علائم جسمیِ ناخوشایند مثل تپش قلب کارآمد است. در این شیوه، درمانگر بهطور کنترلشده، موقعیتی را شبیهسازی میکند که علائم بدنی اضطراب ایجاد شود (مثلاً دویدن درجا برای چند ثانیه یا تنفس سریع). سپس به کودک آموزش میدهد چگونه با این احساس ناخوشایند برخورد کند و به او نشان میدهد که تپش قلب یا تعریق کف دست لزوماً به معنای وقوع فاجعه نیست.
-
روزنامهنگاری یا یادداشتبرداری
-
نوشتن و ثبت احساسات، افکار و رویدادهای روزمره میتواند به کودک کمک کند تا الگوهای افکار منفی یا موقعیتهای تنشزا را تشخیص دهد. همچنین این کار به درمانگر امکان میدهد روند تغییر و پیشرفت وضعیت را ارزیابی کند.
-
ایفای نقش
-
این رویکرد در CBT برای کودکانی که اضطرابهای اجتماعی یا ترسهای معینی دارند، بسیار مفید است. از طریق اجرای نمایش یا بازی در موقعیتهای فرضی، کودک یاد میگیرد روی احساسات و رفتار خود کنترل داشته باشد و اعتماد به نفس بیشتری در برخورد با موقعیتهای واقعی کسب کند.
-
آموزش مهارتها
-
در برخی موارد، کودک مهارتهای لازم برای مقابله با موقعیتهای استرسزا را ندارد. رواندرمانگر میتواند مهارتهای اجتماعی، شیوههای برقراری ارتباط و تکنیکهای آرامسازی را به او آموزش دهد تا در نهایت بتواند در مواجهه با چالشهای روزمره، توانمندانه عمل کند.
-
فعالسازی رفتاری
-
نوعی برنامهریزی روزانه است که به کودک نشان میدهد نیاز دارد در فعالیتهای سالم و لذتبخش شرکت کند. این مشارکت تدریجی، اعتمادبهنفس و احساس رضایت در او را بالا میبرد و زمینه را برای بهبود کلی اضطراب هموار میکند.
-
تمرینهای آرامشبخش
-
فنونی مانند مدیتیشن، آرامسازی پیشرونده عضلات و تمرینات تنفس عمیق منظم، ضمن کاهش استرس، قدرت ذهن آگاهی را بالا میبرند. این روشها بهویژه زمانی مفیدند که کودک دچار حملات اضطراب شدید است و نیاز دارد سریعاً احساس آرامش پیدا کند.
مزایا و معایب روش CBT
مانند هر روش درمانی دیگر، CBT بهطور بالقوه سودمند است، اما میتواند با محدودیتهای خاصی نیز همراه باشد:
مزایا:
• اثربخشی اثباتشده: مطالعات متعددی اثرگذاری مطلوب CBT را در مدیریت اضطراب و دیگر اختلالات روانی نشان دادهاند.
• کوتاهمدت بودن نسبی: در مقایسه با برخی رویکردهای روانکاوانه، CBT غالباً در مدت کمتری به نتیجه میرسد.
• آموزنده و کاربردی: مراجع، مهارتها و تکنیکهایی را یاد میگیرد که میتواند در تمام طول زندگی از آنها استفاده کند.
معایب:
• نیاز به همکاری فعال مراجع: کودکان و والدین باید متعهد به انجام تکالیف بیرون از جلسه درمان باشند.
• ممکن است برای مشکلات پیچیدهتر ناکافی باشد: در مواردی که نیازهای عاطفی یا روانی کودک بسیار عمیق باشد، تنها میزانی از موفقیت به دست میآید و شاید نیاز به تلفیق با سایر رویکردهای رواندرمانی وجود داشته باشد.
• پرداختن کمتر به بافتهای محیطی: در CBT بیشتر بر توانایی تغییر درونی فرد تأکید میشود و گاه از مداخلات گستردهتر خانوادگی یا اجتماعی، به شکل محدودتری استفاده میکند.
سخن پایانی
اختلال دوقطبی در کودکان، هرچند نگرانکننده و پیچیده، اما با آگاهی کافی والدین و دخالت بهموقع متخصصان، قابل کنترل است. نشانههای این اختلال در سنین پایین ممکن است با دیگر اختلالات رفتاری اشتباه گرفته شود؛ بنابراین اهمیتی ویژه دارد که هنگام مشاهده رفتارهای ناپایدارِ شدید، تغییرات ناگهانی خلقوخو یا افت تحصیلی و انزوای اجتماعی، برای ارزیابی دقیقتر اقدام نمایید. درمانهای دارویی و رواندرمانی، به ویژه زمانی که با حمایت والدین، ایجاد محیطی آرام در خانه و همکاری مؤثر با مدرسه همراه شوند، میتوانند نقش پررنگی در تعدیلِ نوسانات خلقی کودک ایفا کنند.
از سوی دیگر، درمان شناختی-رفتاری (CBT) برای طیف گستردهای از مشکلات روانی از جمله اضطراب – که گاه همپای اختلال دوقطبی در کودکان بروز میکند – بسیار سودمند است. تکنیکهای متنوعی همچون تنفس آرام، مواجهه کنترلشده، کشف تحریفهای شناختی، بازسازی افکار منفی و آموزش مهارتهای اجتماعی یا روزانه به کودکان و نوجوانان کمک میکنند دیدگاه مثبتتری در مواجهه با ترسها و استرسهایشان پیدا کنند. با گذشت زمان و اجرای پایدارِ این روشها، اغلب میتوان به بهبود قابل ملاحظهای در کنترل اضطراب، افزایش اعتمادبهنفس و بالا رفتن کیفیت کلی زندگی کودک دست یافت.
برنامهریزی منظم برای رفاه مدل زندگی کودکان، اعم از خواب خوب، تربیت مناسب عاطفی، استفاده از تمرینات آرامسازی بدنی و ذهنی و نیز مراجعه منظم به روانپزشک یا روانشناس کودک (در صورت تجویز و نیاز)، همگی جزء مؤلفههاییاند که میتوانند در کنترل اختلال دوقطبی و اضطراب همراه، نقشی حیاتی ایفا کنند. فراموش نکنید که هرچند والدین اغلب نخستین کسانی هستند که نشانههای نامعمول را در فرزندشان تشخیص میدهند، ولی برای طی مسیر تخصصی به پزشک و درمانگر نیاز دارند.
سرانجام اینکه در مسیر پیشگیری یا بهبود فرزندتان، حفظ آرامش و حمایت همهجانبه از او بسیار مهم است. داشتن دانش لازم از علائم و روشهای مداخله، کمک بزرگی در هماهنگی با رواندرمان و دستیابی به بهترین نتایج خواهد بود. اگرچه اختلال دوقطبی یا هر مشکل روانی دیگری ممکن است فرزند و خانواده را با چالشهای فراوانی روبهرو کند، اما با همدلی، پیگیری مداوم و آشنایی با تکنیکهای درمانی نظیر CBT، میتوان امید داشت که این دوران پرنوسان به نقطهای برای رشد، یادگیری و پختهتر شدن همه اعضای خانواده تبدیل شود.